جدول جو
جدول جو

معنی ماهر گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

ماهر گردیدن(کَ دَ)
ماهر شدن. لبق. لباقه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ دَ)
مایل شدن. رغبت پیدا کردن. راغب شدن. گراییدن:
کجا مایل به هر دل گردد ابرویی که من دانم
که سر می پیچد از یوسف ترازویی که من دانم.
صائب (از آنندراج).
، خمیده شدن. کج شدن. انحناء یافتن. منحنی شدن. به یک سو خمیدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از ظاهر گردیدن
تصویر ظاهر گردیدن
ظاهر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاغر گردیدن
تصویر لاغر گردیدن
لاغر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایل گردیدن
تصویر مایل گردیدن
رغبت پیدا کردن، راغب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متاثر گردیدن
تصویر متاثر گردیدن
سنهیدن، اندوهگین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
مسخر شدن: و چون همه جهان او (سنجر) را مسلم شد و ملوک اطراف مسخر گشتند و فرمان امر... نفاذ یافت
فرهنگ لغت هوشیار
مشهور شدن: نه تن بودند ز آل سامان مذکور گشته بامارت خراسان مشهور... (لباب الالباب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موثر گردیدن
تصویر موثر گردیدن
موثر شدن
فرهنگ لغت هوشیار